

ادامه مطالب خنده دار را بخوانيد
از قدیم همین جوری بوده که لباس دلالت داشته بر شغل. مثلاً اگر سر ساختمان بروی و کت و شلوار تر و تمیز و کیف سامسونت داشته باشی، جماعت کارگر همه به تو «آقای مهندس» میگویند. اگر کت و شلوار داشته باشی و دکمه بالای یقه ات را بسته باشی و یک سررسید هم زیر بغلت باشد، به تو حاج آقا میگویند و همه میفهمند که صاحب پروژه ای. تا حالا کسی ندیده که یک کشتی گیر جلیقه و شلوار و پاپیون روی تشک برود یا یک بیلیاردباز با دوبنده کشتی پای میز بیلیارد بایستد. چون بالاخره هر شغلی یک لباسی دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد....
همشهری اصفهاني ما توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ كيلومتر در ساعت می رفته كه پليس با دوربينش شكارش مي كند و ماشينش را و متوقف مي كند. پليس مي*آید كنار ماشين و می*گوید: گواهينامه و كارت ماشينو بدين.اصفهانی با لهجه غلیظی می*گوید:" من گواهينامه ندارم. اين ماشينم مالی من نيست. كارتا ايناشم پيشي من نيست. من صاحَب ماشينا كشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. چاقوش هم صندلی عقب گذاشتم! حالاوَم داشتم ميرفتم از مرز فرار كونم، شوما منا گرفتين."
مامور پليس كه حسابی گیج شده بوده بيسيم می*زند به فرمانده*اش و عين قضيه را تعريف می*كند و درخواست كمك فوری مي*كند.
ادامه مطلب را از دست ندهيد....