عكس هاي بيشتر را در ادامه مطلب ببينيد..
عكس هاي بيشتر را در ادامه مطلب ببينيد..
اینجا مقدمهای کوتاه درمورد قلیان، خطرات آن برای سلامتی و تاثیرات مخرب مصرف آن ارائه میکنیم.
قلیان چیست؟
قلیان یک لوله آبی است که برای کشیدن تنباکو از طریق آب سرد استفاده میشود. تنباکو در کاسهای که در بالای آن قرار میگیرد و از طریق زغالهایی که روی کاسه تنباکو قرار داده میشود، داغ شده و دود از طریق آب که در پایین آن قرار دارد، فیلتر میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد...
تابحال شده گفتگویی با کسی داشته باشید که یک تا دو روز ناراحتتان کرده باشد؟ شاید کسی در زندگیتان باشد، مثل رئیستان یا یکی از اعضای خانواده که این اتفاق با او مدام تکرار میشود؟ در مکالمات و اتفاقات انرژی ردوبدل میشود و اگر این اتفاق برایتان افتاده باشد احتمالاً انرژی منفی دریافت کردهاید. اگر این اتفاق در دفعات مختلف با بعضی آدمها برایتان تکرار شود، این احتمال وجود دارد که آن افراد عادت به صادر کردن انرژی منفی دارند و شما هم نمیدانید چطور باید از شر آن انرژی منفی خلاص شوید. مخصوصاً برای آندسته از ما که حساستر هستند رها کردن این انرژی منفی میتواند خیلی دشوار باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد....
مدل ها را در ادامه مطلب ببينيد..
عكس هاي بيشتر را در ادامه مطلب ببينيد...
مدل ها را در ادامه مطلب ببينيد...
حتما شنیده اید که محمود احمدی نژاد به تعدادی از هدایایی که از سوی مقامات خارجی دریافت داشته چوب حراج زده تا از طریق بهزیستی صرف امور خیریه شود. حتما برای شما جالب خواهد بود، بدانید چه چیز هایی در این حراجی به فروش می رسند و حراج به چه شکلی برگزار می شود. به گزارش بانکی دات آی آر, برخی از اقلام این حراجی در تصاویر زیر قابل مشاهده می باشد
ادامه مطلب را بخوانيد....
- احتمال تولید تبلت توسط گوگل
- پردهبرداری گوگل از ایدهی یک پروژهی هیجانانگیز
در ادامه مطلب بخوانيد....
عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد
* از رفتگر محله عیدی بگیرید.
* سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه.
* جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.
ادامه مطلب را بخوانيد...
دو تا پیرمرد با هم قدم می زدن و ۲۰ قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟»
پیرمرد دوم: «پروانه؟»
پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!»